+ بچه هایی که سال اول کنکورشون بود شنیده بودن که سر کنکور باید لباس راحت بپوشن اما خوب توجیه نشده بودن،قبل از ورود به حوزه،کیف و چادر رو ازمون تحویل گرفتن و شاهکار کنکور اولی ها مشخص شدبا بلوز و شلوار اومده بودن
سر جلسه که مراقب مرد میومد این بنده های خدا هی جمع میشدن از خجالت، منم خندم میگرفت جوابو یادم میرفت
+یه دختره تا روصندلی نشست دو تا ساندویچ در آورد و شروع کرد به خوردن،من مونده بودم چجوری میتونه سر صبح انقدر بخوره:)
+کسی که جلوم نشسته بود انگار اومده بود سیزده به دردوتا بطری آب معدنی،آبمیوه، دوتا کیک،انواع شکلات و میوه آورده بود
+ترتیب دفترچه ها رو تو حوزه ی ما خیلی ضایع چیده بودن،دقیقا به شکل زیر:
A A A
B B B
C C C
D D D
یعنی تو هر ردیف فقط یه نوع دفترچه بود و به راحتی میشد تقلب کرد:||
+دفترچه اختصاصی رو که دادن همه درگیر سوالا بودیم یه دفعه بلنوگو نمیدونم بند چند رو اعلام کرد،انقدر یهویی گفت که همه ترسیدن نصف سالن جیغ زدن
+بعد که اوضاع آروم شد یه دفعه یه صدای وحشتناکی اومد،فکر کردیم زله شده و خواستیم فرار کنیم،معلوم شد یکی از مراقبا که تو یکی از کلاسا بود خورده به میز استاد و میز از روی سکو پرت شده پایین
+خلاصه با ترس و لرز کنکور دادیم از بس مراقبامون خنگ بودن
امیدوارم بهترین سرنوشت برای همه ی کنکوری ها رقم بخوره و به هدف های خوشگلتون برسید:))